تاریخ :  دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۷
نویسنده :  سیرجارون
قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
 خوش خبر باشی ، اما...،‌اما...
گرد بام و در من
 بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
 نه ز یاری؛نه ز دیار و دیاری؛باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
 برو آنجا که تو را منتظرند
 قاصدک
در دل من همه کورند و کرند.
 دست بردار ازین در وطن خویش غریب.
 قاصد تجربه های همه تلخ
 با دلم می گوید:
 که دروغی تو ، دروغ
 که فریبی تو. ، فریب
 قاصدک! هان ، ولی ... آخر ... ای وای
 راستی ایا رفتی با باد ؟
با توام ، ای! کجا رفتی؟ آی...
راستی ایا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟
 در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟
 قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
 در دلم می گریند.

(مهدی اخوان ثالث-شهریور ۱۳۳۸ تهران) 


وطن یعنی پدر ؛ مادر ؛ نیاکان...!

سلام بر همه
به وبـسایــت روستای سیرجارون خوش آمدید!
هدف اصلی ما معرفی بیشتر این روستای عزیز و دوست داشتنی به شما دوست عزیز می باشد .
با نظرات سازنده ی خود ما را در این امر یاری فرمایید...

کانال تلگرام روستای سیرجارون:
T.me/Sirjaron

صفحه اینستاگرام روستای سیرجارون:
instagram.com/sirjaron


ایمیل روستا:
sirjaron@yahoo.com